هرچه بکاری همان را برداشت می کنی

?پسرم با چشم‌هایی که از شدت ذوق و هیجان حسابی گرد شده بود در را باز کرد و با صدای بلند و نفس نفس زنان گفت: ” بابا! بیا ببین بوته‌ای که کاشته بودیم توت فرنگی داده!” همسرم که با تعجب نگاهش می‌کرد گفت:” خُب معلومه که وقتی توت‌فرنگی بکاری توت فرنگی میده مامان! زردآلو که نمیده! دلم ریخت از ترس. با این خبر دادنت” و بعد برگشت و احتمالاً در انتظار تایید حرفش، نگاهم کرد. اما وقتی چشم‌های گشادتر شده‌ی من و فریاد خوشحالی و به طرف در دویدنم را دید، کلا از ادامه‌ی گفتگو منصرف شد. 

?وقتی همراه پسرم رفتیم توی حیاط، دیدن توت فرنگی‌های خیلی کوچک که مثل دانه‌هایی رنگی، بوته‌ی سبز را تزئین کرده بودند حسی را به من هدیه داد که بی شک تا آن‌ زمان تجربه‌اش نکرده بودم؛ محصول دادن اولین چیزی که خودم با دست‌های خودم کاشته بودم و از آن مراقبت کرده بودن تا رُشد کند. حس زیبای دیدن نتیجه‌ی صبر و مسئولیتی که به پای آن ریخته بودم و حالا نتیجه داده بود… 

?کشاورزی، فعالیتی در جهت تامین آذوقه‌ی مورد نیاز انسان است. و بدون شک مهم‌ترین عامل یکجا نشین شدن انسان اولیه و آغاز روند تمدن بشری و ضامن بقای آن بوده است. تا زمانی که به شکل واقعی معنای کشت و زرع را لمس و درک نکرده باشیم، تعریف فوق را کامل می‌بینیم. اما اگر در طول زندگی‌تان، تجربه‌ی کوچکی در حد کاشت چند بوته یا مقداری بذر سبزی را در باغچه‌ی خانه‌تان داشته باشید، درمی‌یابید که کشاورزی صرفا یک حرفه نیست. روندی است سرشار از عشق و فداکاری و آموختن درباره‌ی زندگی. کشاورزی و نگاه کشاورزانه خود فلسفه‌ای است برای درک بهتر جهان‌مان. تلاش و وقت گذاشتن روی زمینی خالی، کاشتن بذرهایی به امید فرداهایی پُربار، پرستاری و محافظت از آنها و صبر و صبر و صبر تا رسیدن لحظه‌ی باشکوه سر برآوردن محصول تلاشت. بسیاری از پیروزی‌ها و پیشرفت‌های بزرگ در جهان، حاصل داشتن چنین نگاهی است. اگر به همه‌ی فعالیت‌های زندگی‌مان با فلسفه‌ی کشاورزانه بنگریم، بی‌شک بزرگ‌ترین درس را در راه موفقیت آموخته‌ایم. 

فصل امتحانات است ،نمره شما حاصل یک فصل تلاش خودتان هست ،انتظار زرد آلو نداسته باشید?

بفرمایید توت فرنگی تازه محصول خودمونه??????
 

میلاد امام حسن عسکری (س)مبارک

آمده بر شیعیان دور سیادت

دور سیادت مگو صبح سعادت

صبح سعادت مگو روز ولادت

ولادت حجّت قادر منان

یازدهم اختر برج ولایت

میلاد امام حسن عسکری خجسته باد

?امام حسن عسکری(علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«ما أقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنَ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ يُذِّلُهُ.»

چه قدر زشت است انسان مؤمن دل‌بستگى و خواسته‌اى داشته باشد كه او را خوار سازد.
?بحارالأنوار، جلد ۷۵، صفحۀ ۳۷۴

?امام حسن عسکری(‌‌علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«شِيعَتُنَا الْفِئَةُ النَّاجِيَةُ وَ الْفِرْقَةُ الزَّاكِيَةُ صَارُوا لَنَا رِدْءاً وَ صَوْناً وَ عَلَى الظَّلَمَةِ أَلْباً وَ عَوْناً وَ سَيَنْفَجِرُ لَهُمْ يَنَابِيعُ الْحَيَوَانِ بَعْدَ لَظَى النِّيرَانِ»

شیعیان ما، گروه‌ه‌هاى نجات یابنده و فرقه‌هاى پاکى هستند که حافظان آیین ما هستند، ما را در برابر دشمنان حفظ و حراست می‌كنند و در برابر آنان مانند سدى استوار می‌ايستند. به زودى چشمه‌هاى حیات [منجىِ بشریّت] بعد از گدازۀ توده‌هاى آتش! آن‌ها را سیراب خواهد کرد.
?بحارالأنوار، جلد ۷۵، صفحهٔ ۳۷۸

تفال بد وخوب 

تفأّل خوب و بد
 ? این تفال را که اگر خیر باشد تفال، و اگر شر باشد تطیرمی خوانند، عبارت است از استدلال به یکی از حوادث به حادثه ای دیگر، که بعدا پدیدمی آید، و در بسیاری از مواردش مؤثر هم واقع می شود، و آنچه را که انتظارش دارند پیش می آید، چه خیر و چه شر، چیزی که هست فال بد زدن مؤثرتر از فال خیر زدن است(و این تاثیرمربوط به آن چیزی که با آن فال می زنند نیست، مثلا صدای کلاغ و جغد نه اثر خیر دارد و نه اثر شر بلکه)، این تاثیر مربوط است به نفس فال زننده، حال ببینیم در شرع در باره این مطلب چه آمده؟ 

  

?قبل از این رسیدگی باید بگوییم که: اسلام بین فال خوب و فال بد فرق گذاشته، دستور داده مردم همواره فال نیک بزنند، و از تطیر یعنی فال بد زدن نهی کرده، و خود این دستور شاهد بر همان است که گفتیم اثری که در تفال و تطیر می بینیم مربوط به نفس صاحب آن است.

?اما در باره تفال در روایاتش این جمله از رسول خدا(ص)نقل شده که فرموده: 

 "تفالوا بالخیر تجدوه - همواره فال نیک بزنید تا آن را بیابید". 

?و نیز از آن بزرگوار نقل شده که بسیار تفال می زده، همچنان که در داستان حدیبیه دیدیم که وقتی سهیل بن عمرو از طرف مشرکین مکه آمد رسول خدا(ص)فرمود: حالا دیگر امر بر شما سهل و آسان شد.[1] 

?و نیز در داستان نامه نوشتنش به خسرو پرویز آمده که وی را دعوت به اسلام کرد، و اونامه آن جناب را پاره کرد و در جواب نامه مشتی خاک برای آن حضرت فرستاد، حضرت همین عمل را به فال نیک گرفت و فرمود: به زودی مسلمانان خاک او را مالک می شوند[2] واین گونه تفال ها را در بسیاری از مواقفش داشته. 

?و اما تطیر و فال بد زدن را در بسیاری از موارد، قرآن کریم از امت های گذشته نقل کرده که آن امت ها به پیامبر خود گفتند ما تو را شوم می دانیم، و فال بد به تو می زنیم و به همین جهت به تو ایمان نمی آوریم، و آن پیامبر در پاسخشان گفته که: تطیر، حق را ناحق وباطل را حق نمی کند و کارها همه به دست خدای سبحان است، نه به دست فال، که خودش مالک خودش نیست تا چه رسد به اینکه مالک غیر خودش باشد و اختیار خیر و شر و سعادت وشقاوت دیگران را در دست داشته باشد، از آن جمله فرموده: “قالوا انا تطیرنا بکم لئن لم تنتهوالنرجمنکم و لیمسنکم منا عذاب الیم قالوا طائرکم معکم"[3] یعنی آن چیزی که شر را به سوی شما می کشاند با خود شما است نه با ما، و نیز فرموده: “قالوا اطیرنا بک و بمن معک قال طائرکم عند الله"[4] یعنی آن چیزی که خیر و شر شما به وسیله آن به شما می رسد نزد خداست، و این خداست که در میان شما تقدیر می کند آنچه را که می کند، نه من و نه این همراه من، ما مالک هیچ چیزی نیستیم.این چند شاهد از قرآن کریم بود. 

?و اما در روایات اخبار بسیار زیادی در نهی از آن و اینکه برای دفع شومی آن بی اعتنایی نموده و به خدا توکل کنید، و به دعا متوسل شوید، رسیده، و این روایات نیز بیان گذشته ما را تایید می کند، که گفتیم: تاثیر تفال و تطیر مربوط به نفس صاحب آن است، ازآن جمله در کافی به سند خود از عمرو بن حریث روایت کرده که گفت: امام صادق(ع)فرمود: طیره و فال بد زدن را اگر سست بگیری و به آن بی اعتنا باشی و چیزی نشماری سست می شود، و اگر آن را محکم بگیری محکم[5] می گردد .[6] پس دلالت این حدیث بر اینکه فال چیزی نیست هر چه هست اثر نفس خود آدمی است بسیار روشن است. 

?و نظیر این روایت حدیثی است که از طرق اهل سنت نقل شده که فرمود: سه چیزاست که احدی از آن سالم نیست، یکی طیره است، و دوم حسد و سوم ظن.پرسیدند: پس ماباید چه کار کنیم؟فرمود: وقتی فال بد زدی بی اعتنایی کن و برو، و چون دچار حسد شدی در درون بسوز ولی ترتیب اثر عملی مده و ظلم مکن، و چون ظن بد به کسی بردی در پی تحقیق برمیا، (و یا ظن خودت را مپذیر) [7] 

?و نیز در این معنا روایت کافی است که از قمی از پدرش از نوفلی از سکونی از امام صادق(ع)نقل کرده که فرمود: رسول خدا(ص)فرمود: کفاره فال بد زدن توکل به خداست[8] (تا آخر حدیث)و جهتش روشن است، برای اینکه معنای توکل این است که تاثیر امر را به خدای تعالی ارجاع دهی، و تنها او را مؤثر بدانی، و وقتی چنین کردی دیگر اثری برای فال بد نمی ماند تا از آن متضرر شوی. 

?و در معنای این حدیث روایتی است که از طرق اهل سنت نقل شده، و به طوری که در کتاب نهایه ابن اثیر آمده فرموده: طیره شرک است، و هیچ یک از ما خالی از طیره نیستیم، و لیکن خدای تعالی اثر آن را به وسیله توکل خنثی می کند .[9] 

  ?و باز در معنای حدیث سابق روایتی است که از موسی بن جعفر(ع)نقل شده که فرمود: آنچه برای مسافر در راه سفرش شوم است هفت چیز است: 1 - اینکه کلاغی ازطرف دست راستش بانگ بر آورد 2 - اینکه سگی جلو او در آید و دم خود افراشته باشد3 - اینکه گرگی گرسنه و درنده در روی او زوزه بکشد، در حالی که روی دم نشسته باشد، وسپس سه مرتبه دم خود را بلند کند و بخواباند 4 - اینکه آهویی پیدا شود، و از طرف راست او به طرف چپش بگریزد 5 - اینکه جغدی بانگ بر آورد 6 - اینکه زنی با موی جو گندمی در برابرش قرار گیرد و چشمش بصورتش افتد 7 - اینکه الاغ عضبان یعنی گوش بریده(و یا بینی بریده)ای ببیند، پس اگر از دیدن اینها در دل احساس دلواپسی کرد بگوید: “اعتصمت بک یا رب من شر ما اجد فی نفسی - پروردگارا از شر آنچه در دل خود احساس می کنم به تو پناه می برم"که اگر این را بگوید از شر آن محفوظ می ماند .[10] 

  ?و این خبر آنطور که در بحار الانوار آمده به همان عبارت در کافی[11] و خصال[12] ومحاسن[13]  و فقیه[14]  نیز آمده، ولی با عبارتی که ما نقل کردیم در بعضی از نسخه های فقیه آمده است. 

  ?بحث دیگری هست که آن نیز ملحق به این بحث هایی است که گذشت و همه حرفهایی که زده شد در آن بحث نیز می آید، و آن بحث از سایر اموری است که در نظر عامه مردم، شوم و نحس است، مانند شنیدن یکبار عطسه در هنگام تصمیم گرفتن بر کاری ازکارها[15] ، و در روایات از تطیر به آنها نهی شده، و دستور داده اند که در برخورد با آنها به خداتوکل کنید، و روایات این امور در ابواب مختلفی متفرق است، مثلا در حدیثی نبوی که ازطریق شیعه و سنی نقل شده آمده که: رسول خدا(ص)فرمود: عدوی، طیره، هامه، شوم، صفر، رضاع بعد از فصال، تعرب بعد از هجرت، روزه از سخن در یک شبانه روز، طلاق قبل از نکاح، عتق قبل از ملک و یتیمی بعد از بلوغ، در اسلام نیست .[16] 

  

?و مراد از"عدوی"سرایت مرضهای مسری مانند جرب، وبا، آبله و امثال آن است، چون کلمه عدوی مانند کلمه"اعداء"مصدر و به معنای تجاوز است، و منظور از اینکه فرموده: عدوی در اسلام نیست، به طوری که از مورد روایت استفاده می شود این است که: ما خودواگیری را عامل مستقل بیماری بدانیم، به طوری که خدای تعالی و مشیت او در آن هیچ دخالتی نداشته باشد. 

 ?ومراد از"هامه"یک اعتقاد خرافی در بین مشرکین و اهل جاهلیت است که معتقدبودند اگر کسی کشته شود روحش به شکل مرغی در می آید، و در قبر او لانه می کند، وهمواره می نالد، و از عطش شکوه می کند، تا انتقامش را از قاتلش بگیرند. و مراد از"صفر"، سوت زدن در هنگام آب دادن به حیوان است، و"رضاع بعد از فصال"یعنی طفل را بعد ازآنکه از شیر گرفتند دوباره شیرخوارش کنند.و"تعرب بعد از هجرت"به معنای بازگشتن به زندگی بدوی است بعد از آنکه از آنجا مهاجرت کرده(و این کنایه است از کفر بعد از اسلام).

? فال بد زدن از نظر احادیث
?پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 الطِّيَرَةُ شِركٌ 

 فال بد زدن ، شرك است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 

?مَن رَدَّتهُ الطِّيَرَةُ عَن حاجَتِهِ فَقَد أشرَكَ .

 هر كه فال بد زدن او را از كارش باز دارد ، شرك ورزيده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

مَن خَرَجَ يُريدُ سَفَرا فَرَجَعَ مِن طَيرٍ فقد كَفَرَ بما اُنزِلَ على محمّدٍ .

هركه براى سفر خانه اش را ترك كند و بر اثر فال بد زدن بازگردد ، به آنچه بر محمّد نازل شده كفر ورزيده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

ليسَ مِنّا مَن تَطَيَّرَ أو تُطُيِّرَ لَهُ .

 از ما نيست كسى كه فال بد زند يا برايش فال بد زده شود (به فال بد ديگران نسبت به خود اعتقاد داشته باشد) .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

العِيافَةُ .و الطِّيَرَةُ و الطَّرْقُ مِن الجِبتِ 

فال زدن از روى پريدنِ پرندگان و فال بد زدن و رمّالى جزئى از بت پرستى (كهانت) است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 أصدَقُ الطِّيَرَةِ الفَألُ .

 راست ترين فال ، فال خوب است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

أحسَنُ الطِّيَرَةِ الفَألُ .

 بهترين فال زدن ، فال خوش است .

 

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إذا تَطَيَّرتَ فَامضِ، و إذا ظَنَنتَ فلا تَقضِ، و إذا حَسَدتَ فلا تَبغِ .

 هرگاه فال بدى زدى ، كارت را انجام بده [و به آن فال اعتنا مكن] ، هرگاه گمان بردى ، داورى مكن و هرگاه حسّ حسادت در تو به وجود آمد ، آن را دنبال نكن .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

كَفّارَةُ الطِّيَرَةِ التَّوَكُّلُ .

كفّاره فال بد ، توكّل است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لا طِيَرَةَ و لا شُؤمَ .

نه فال بد درست است و نه شومى .

مكارم الأخلاق : در روايت آمده پيامبر صلى الله عليه و آله :

إنّ النبيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يُحِبُّ الفَألَ الحَسَنَ و يَكرَهُ الطِّيَرَةَ ، و كانَ يَأمُرُ مَن رَأى شَيئا يَكرَهُهُ و يَتَطَيَّرُ مِنهُ أن يقولَ : اللّهُمّ لا يُؤتِي الخَيرَ إلاّ أنتَ، و لا يَدفَعُ السَّيّئاتِ إلاّ أنتَ ، و لا حولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بكَ 

 فال خوب زدن را دوست داشت و فال بد زدن را خوش نداشت و مى فرمود هر كس چيز نا خوشايندى ديد كه به نظرش بد شگون مى آيد، بگويد : خدايا! خوبى را كسى جز تو نمى دهد و بديها را كسى جز تو دفع نمى كند و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست مگر به كمك تو .

امام صادق عليه السلام : 

الطِّيَرَةُ على ما تَجعَلُها إن هَوَّنتَها تَهَوَّنَت، و إن شَدَّدتَها تَشَدَّدَت، و إن لَم تَجعَلْها شَيئا لَم تَكُن شَيئا .

تأثير فال بد به خودت بستگى دارد : اگر آن را آسان بگيرى آسان مى شود ، اگر سخت بگيرى سخت مى شود ، و اگر آن را به چيزى نگيرى چيزى نخواهد بود .

شومى

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

 إن كانَ في شَيءٍ شُؤمٌ ففِي اللِّسانِ .

اگر در چيزى شومى وجود داشته باشد ، در زبان است .

از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ وقتى از ايشان سؤال شد : چه چيز شوم است؟ ـ فرمود :

سُوءُ الخُلُقِ .

بد خويى .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

الرِّفْقُ يُمنٌ، و الخُرقُ شُؤمٌ 

 نرمخويى ، يُمن (بركت) است و تندخويى ، شوم .

[1] . بحار الانوار، ج 20، ص 333.

[2] . بحار الانوار، ج 20، ص 381، ح 7.

[3] . گفتند ما شما را به فال بد گرفته ایم، اگر دست از دعوت خود بر ندارید سنگسارتان می کنیم، و به طور قطع از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید.گفتند: این شئامت با خود شما است.سوره یس، آیه 18 و 19.

[4] . گفتند ما به تو و به آنکه همراه تو است فال بد زده ایم، او گفت طائر و سرنوشت بدتان نزدخداست.سوره نمل، آیه 47.

[5] . روضه کافی، ج 8، ص 169، ح 235.

[6] . خود اینجانب تجربه کرده ام کسانی که سیزده را نحس می دانند اگر سیزده بدر نروند به طورجدی صدمه می خورند، و یا اگر در کاری که می خواهند شروع کنند کسی عطسه بزند، و این را بطور جدی علامت آن بدانند که این کار صدمه دارد، اگر به آن کار اقدام کنند سخت صدمه می خورند، و کسانی که هیچ اعتنایی به سیزده و عطسه ندارند هیچ ضرری نمی بینند."مترجم".

[7] . نهایه ابن اثیر، ج 3، ص 152.

[8] . روضه کافی، ج 8، ص 170، ح 236.

[9] . نهایه ابن اثیر، ج 3، ص 152.

[10] . بحار الانوار، ج 55، ص 325، ح 15.

[11] . روضه کافی، ص 261، ح 493.

[12] . خصال، ص 272، ح 14.

[13] . محاسن، ص 348، ح 21.

[14] . فقیه، ج 2، ص 175، ح 15.

[15] . که اینگونه امور از حد شما بیرون است زیرا هر طایفه ای و اهل هر محلی برای خود تطهیرهایی دارد، که شاید در بین مردم سایر محلها نباشد. «مترجم ».

[16] . روضه کافی، جلد 8، ص 169، ح 

[1۷]میزان الحکمه ج۶

شهادت امام حسن عسگری(ع) 


?درامروز عسگری (ع) به جهان دیده بسته است

قلب جهان و قطب زمان دلشکسته است

آن حجت خدای، ز بیداد معتمد

پیوند زندگانی اش از هم گسسته است
◼ شهادت یازدهمین امام شیعیان و نشستن گرد یتیمی بر چهره ی مولایمان صاحب الزمان(عج)، تسلیت باد ◼

دهه محسنیه بدعت است

?برگزاری «ایام محسنیه» بدعت است
✏گروهی اعتقاد دارند به خاطر صدماتی که حضرت زهرا(س) پس رحلت پیامبر(ص) متحمل شدند و جنینشان سقط شد، باید آن ایام را به سوگواری بپردازند، گروهی دیگر نیز معتقدند در منابع متقدم چیزی به عنوان ایام محسنیه وجود ندارد.عقیق:یک ـ دو روز اخیر و در پی سخنان حسن رحیم‌پور ازغدی درباره حضرت محسن، شبهاتی در فضای مجازی مطرح شده، از جمله اینکه آیا ایامی به نام «ایام محسنیه» وجود دارد، آیا باید این ایام را به سوگواری و عزاداری پرداخت، آیا کسانی که قائل به ایام محسنیه هستند بدعت‌گذاری کرده‌اند و…
✒برای بررسی این موضوع بر آن شدیم به دیدگاه اجمالی موافقان و مخالفان «ایام محسنیه» می‌پردازیم و نتیجه‌گیری اصلی را به مخاطبان گرامی واگذار می‌کنیم.
?موافقان: شهادت حضرت محسن(ع) در منابع شیعه و سنی نقل شده است
✒موافقان برگزاری ایام محسنیه اعتقاد دارند که به علت صدماتی که حضرت زهرا(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) از 28 صفر دیدند و جنین شش ماهه ایشان در اثر ضربات وارده به پهلو سقط شد، بنابراین باید به عزاداری پرداخت، به همین منظور حد فاصل 28 ماه صفر تا 8 ربیع‌الاول را ‌به نام «ایام حسنیه» هیأت می‌گیرند.
✏برخی از این افراد به فرازی از خطبه 27 نهج البلاغه امام علی(ع) خطاب به اهل کوفه استناد می‌کنند که فرمود: «وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَینْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لا أُرِیقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ‏ مِنْ‏ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً»، به من خبر رسید که مردی از لشکر شام به خانه زن مسلمان و غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بود وارد شد، و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره‌های آن‌ها را به غارت برد، در حالی که هیچ وسیله‌‏ای برای دفاع، جز گریه و التماس کردن، نداشتند، آن حمله کنندگان با غنیمت فراوان رفتند بدون اینکه حتی یک نفر از آنان، زخمی بردارد و یا قطره خونی از آن‌ها ریخته شود، اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تاسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است.

✒با این وجود، اینکه ایام محسنیه تا چه اندازه مورد تأیید علما و بزرگان دینی باشد، باید از طریق دفاتر و استفتائات جست‌وجو کرد، اما قطع به یقین شهادت حضرت محسن(ع) مورد تأیید اکثر علماست، در ادامه به برخی از کتاب‌هایی اشاره می‌شود که به بیان ماجرای شهادت حضرت محسن(ع) پرداخته‌اند:
?1- قاضی نُعمان مغربی، متوفی 363 هجری، الأُرجوزة المختارة: ص89-90.
?2-محقّق اردبیلی نیز آن را آشکار و غیر قابل انکار دانسته است: رسالة اصول دین (هفده رساله)، ص306.
?3- ابن ابی جمهور احسائی گفته است: ثقات آن را در کتب سیر و تاریخ آورده‌اند: المجلّی، ص434.
?4- شیخ طوسی به اجماع و اتّفاق شیعه در این مورد تصریح کرده است: تلخیص الشّافی، ج3، ص156.
?5- شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء اجماع و اتّفاق شیعه در این مورد تصریح نموده است: جنّة‌المأوی، ص 133.
?6- شیخ عبدالجلیل قزوینی رازی، متوفّی 560 هجری: کتب شیعه و سنّی بر نقل آن (شهادت محسن بن علی)، اتّفاق دارند: کتاب النّقض، ص317 و در الارشاد شیخ مفید، «اللهوف» سید بن طاووس…
?همچنین هجوم به خانه وحی و هتک حرمت دختر پیامبر اکرم(ص) در معتبرترین منابع اهل سنت مانند المصنف تألیف ابن ابی شیبه استاد بخاری، ج8، ص490، شماره4549، انساب الاشراف، تألیف بلاذری، ج1، ص586، الإمامه و السیاسه، تألیف ابن قتیبه(213-276)، ج2، ص13012، تاریخ طبری، تألیف طبری(224-310)، ج2، ص443، اسیتعاب، تألیف ابن عبدالبر، (368-463) ج3، ص972 آمده است.
✔مخالفان:‌ ایام محسنیه در آثار متقدم شیعی نیامده است
✅از دیدگاهی دیگر مخالفان معتقد هستند که در منابع قدیمی تشیع روایاتی مبنی بر بزرگداشت ایام محسنیه نقل نشده و تنها در منابع متأخر از 200 تا 300 سال پیش تا کنون مطرح شده است و با توجه به اینکه ماه ربیع‌الاول ماه شادی و سرور اهل بیت است که در روز نهم آن سالروز آغاز امامت حضرت ولیعصر(عج) و روز هفدهم هم سالروز ولادت آخرین پیامبر الهی(ص) و ذریه پاکش حضرت امام جعفر صادق(ع) است، باید در این ماه به شادی پرداخت.
✅همچنین این دسته به برخی بیانات مقام معظم رهبری استناد می‌کنند که معظم‌له می‌فرماید: «ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی چه در سطح جهان اسلام و چه در داخل ایران، خط استراتژیک بیگانگان بوده است» و «تفرقه‌افکنی میان شیعه و سنی ابزار همیشگی دشمنان اسلام بوده است».

?نتیجه‌گیری:
البته آنچه در نوع نگاه اول به بزرگداشت ایام محسنیه باید بدان توجه کرد، برداشت عقلی و ذوقی به این مسأله است 

افراط در برگزاری مراسم عزاداری که سنت اهل بیت نبوده اثرات مخربی به دنبال دارد لذا باید ازآن  اجتناب کرد